پرورش حالت بودن در درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی

  1. خانه
  2. مقالات روانشناسی
  3. پرورش حالت بودن در درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی

پرورش حالت بودن در درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی


پرورش حالت بودن در درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی 

درمان‌های مبتنی بر ذهن آگاهی بواسطه اینکه به هر دو بعد جسمانی و ذهنی می‌پردازد، دارای اثربخشی بالایی برای برخی اختلالات بالینی و بیماری‌های جسمانی گزارش شده است. در این مقاله به بررسی چگونگی پرورش حالت بودن در ذهن آگاهی می‌پردازیم.

پرورش حالت بودن

پرورش حالت بودن به معنای تجربه کردن است که از طریق آگاهی و پذیرش تمرین‌های عملی مراقبه‌ای ذهن آگاهی قادر به تجربه (حالت ذهنیت بودن) خواهد بود. آن‌ها دو جنبه از این فرآیند هستند که گاهی به عنوان تمرین‌های تمرکز و تمرین‌های بینش خوانده می‌شود. هر دو در سراسر آموزش مورد توجه قرار می‌گیرند اما تأکید عمده‌ای روی یادگیری آرامش و انسجام ذهنی در نیمه اول برنامه وجود دارد. طی آموزش یکی از تمرین‌های ذهن آگاهی در مرحله اول بایست عمداً توجه خود را به یک جز خاص و همچنین بر احساس خاصی که در بدن رخ می‌دهد، متمرکز کنید و حرکت تنفس در ریه خود را به طور مرتب مرور کنید. این توجه آگاهانه و دقیق به یک نقطه خاص اثر تسهیلی در تحلیل حالت (ذهنیت در حال انجام) در فرایند تفکر شما خواهد داشت. گاهی اتفاق می‌افتد که به دلیل تمرکز بر تنفس و توجه به آن به طور معمول این فعالیت به صورت نشخوار فکری مورد استفاده قرار گیرد اما این توجه و ادراک مستقیم به حواس پنج گانه در بدن به تدریج مارا قادر می‌سازد تا با آگاهی از این تجربه بتوانیم آن را در حوزه های مختلف به کار گیریم. بیشتر جلسات درمان شامل تمرین‌های ساختار یافته است، با این هدف که راحت‌تر بتوانم توجه و تمرکز خود را بر روی افکارمان معطوف سازیم.

دومین جنبه بررسی هدفمند آن است که به طور هم زمان توجه را به احساس تنفس جلب می‌کند. در جلب توجه به این روش ما با ذهن خود ارتباط برقرار می‌کنیم. ما ذهن خود را آزاد می‌گذاریم تا احتمال تشخیص الگوهای ذهنی (راهکارهای ذهنی که به عادات تبدیل می‌شوند، نگرش‌هایی که برانگیخته می‌شوند و روش‌هایی که در آن لایه‌هایی برای توجه مستقیم در لحظه افزوده می شوند) پدید آید. ما به تدریج ذهن را همان گونه که هست می‌شناسیم. البته وقتی که ما این روش را تمرین می‌کنیم همه گرایشات، عادات و کوشش‌هایی که خودشان را در زندگی روزمره ما آشکار می‌کنند به ما ارایه می‌شوند این احتمال وجود دارد که روش در حال انجام خودش را دوباره و دوباره نشان دهد (یعنی ما به آسانی می‌توانیم روی سوژه ای متمرکز شویم) می‌توانیم به سادگی ذهنمان را متمرکز ساخته و روی تنفس خود متمرکز شویم و بدین ترتیب از هر چیز دیگر در زندگی رها و دور شویم.

اساساً خلاقیت زمانی رخ می‌دهد که ذهن هر لحظه توجه خود را بر بخشی مجزا از موضوع موردنظر متمرکز کند، به عنوان مثال بر تنفس و آن را به قبل باز می‌گرداند. ما تلاش نمی کنیم که ذهن را روی تنفس متمرکز نگه داریم، می‌آموزیم که اغلب زمانی که ذهن از انحراف باز می‌ایستد الگوهای خودکار همیشگی برانگیخته می‌شود، این الگوهای درونی را پذیرفته و علت بروز آن ها را در می یابیم. این می‌تواند شبیه آموزش جسمی زمانی که در حال تمرین هستیم باشد. در فرایند بازگرداندن مجدد ذهن به گذشته، آموزش عضلانی و تمرکز بر عضلات را انتخاب می‌کنیم، در این شیوه بر اجرای تمرین ها پافشاری کرده تا به یک آگاهی پایدار و مداوم دست یابیم، طی هر لحظه نسبت به رویدادهای درونی و بیرونی آگاه هستیم. حقیقتاً از این دیدگاه فعالیت ذهنی ما توسط تجزیه و تحلیل ها، قضاوت ها، قیاس ها، یادآوری ها، پیش بینی‌ها و برنامه ریزی‌ها مبهم خواهد بود. هریک از این انتقادها برای مدیریت بسیاری از کارهای زندگی مهم است به شرطی که در جای لازم به کار گرفته شوند و اگر چنین نباشد و از یکی به شکل مسلط در روند زندگی استفاده کنیم حتی ممکن است مضر و آسیب زا نیز باشند.

منبع: مرکز روانشناسی ماهان

نظر بدهید

مطالب مرتبط

کپی رایت 1400 © تمام حقوق متعلق به هلدينگ آموزشی ماهان است. طراحی توسط طراحان پویا