راهبردهای عملی واقعیت درمانی
پس از بررسی فرآیند مشاوره در واقعیت درمانی، در این مقاله به راهبردهای عملی واقعیت درمانی میپردازیم. واقعیت درمانی، یک نظام روان درمانی فنگرا نیست. گلاسر، معتقد است یادداشتبرداری، ضبط کردن صدا و مشاهده جلسات از پشت آینه یکطرفه به درمانگران تازه کار کمک چندانی نمیکند، مگر آنکه تجربههایی در زمینه رواندرمانی داشته باشند. با این حال، واقعیت درمانگرها از بعضی از فنون رواندرمانی بیشتر استفاده میکنند. این فنون عبارتند از:
-
سوال کردن
سوالات، نقش مهمی در اکتشاف رفتار کلی، ارزیابی آنچه انسان ها انجام میدهند و تدوین برنامههای خاص، ایفا میکنند. سوالات به چهار شیوه به واقعیت درمانگرها کمک میکنند.
-
مثبت بودن
واقعیت درمانگرها، درباره برنامهریزی و ارائه رفتارهای مثبت و سازنده صحبت میکنند، توجه خود را معطوف چنین رفتارهایی میسازند و نیز اینگونه رفتارها را تقویت میکنند. با بحث و گفتگو کردن درباره مصیبتهای مددجو نمیتوان موجباتی را فراهم ساخت تا مددجو تفکر یا رفتار بهتری داشته باشد. درمانگر باید راهبردهای تسهیل کنندهای را بهکار بگیرد و ضمن پذیرش این مطلب که مددجو واقعا درگیر احساس بدبختی (افسردگی، مغلوبشدگی، نومیدی و درماندگی) شده است، او را تشویق کند تا الگوی فکری منفی خود را تغییر دهد و با توجه به اصل "همینجا و هماکنون"، فکرش را معطوف موضوعی سازنده و مثبت سازد.
-
شوخی
چون واقعیت درمانگر، درگیری دوستانه ای با مراجع دارد، طبیعی است که گاهی به شوخی متوسل شود. آنها گاهی به خود فرصتی برای خندیدن میدهند و با این کار خویش، مراجعان را نیز به خندیدن وامی دارند. این عمل باعث می شود ناامیدی مراجعان کاهش یابد. چون طبق نظریه واقعیت درمانی، تفریح یک نیاز بنیادی است، گاهی باید آن را در حین درمان قدری برطرف کرد. درمانگر و مراجع با شوخی، توازنی در قدرت ایجاد و نیاز خودشان به تفریح را برطرف میکنند. شوخی نیاز به تعلق خاطر را نیز ارضاء میکند؛ البته شوخی نباید تصنعی و اجباری باشد.
-
فنون تناقضی
در واقعیت درمانی، برنامهریزی و متعهد کردن مراجعان نسبت به برنامه ها بهطور کلی مستقیم انجام میشود. اما گاهی مراجعان در برابر اجرای برنامهها مقاومت نشان میدهند. در فنون تناقضی، دستورالعملهای متناقضی به مراجعان داده میشود. به این صورت که هر یک از راههایی که درمانگر پیشنهاد میکند، نتیجه مثبتی به بار میآورند. مثلا به مراجعانی که وسواس اشتباه نکردن در کار دارند، یاد می دهند اشتباه کنند. اگر مراجع آنگونه که درمانگر گفته اشتباه کند، روی مشکلش کنترل پیدا کرده است. اگر هم در برابر پیشنهاد مشاور مقاومت کند، مقاومتش کنترل و رفع خواهد شد. فنون تناقضی غیرمنتظره و دشوارند.
-
مواجه سازی
از آنجا که در واقعیت درمانی نسبت به مسئولیت مددجو و عدم پذیرش هیچگونه عذر و بهانه از طرف او، تاکید می شود؛ بنابراین، میتوان این انتظار را نیز داشت که در این رویکرد نسبت به استفاده از فن مواجه سازی به عنوان یک راهبرد ضروری و اثربخش، تاکید شود. درمانگری که مددجو را به شیوهای یاریدهنده و غیرتنبیهی با شرایط، موقعیت یا محرک خاصی مواجه میسازد، باید از تواناییهای لازم برای متمرکز کردن ذهن خود، مراقبت کردن از مددجو و نیز به حد صفر نزدیک ساختن میزان عذر و بهانه ها یا غیرمسئول بودنهای مددجو، برخوردار باشد. مواجهسازی همراه با مراقبت، میتواند این اعتقاد را در مددجو تقویت کند که درمانگر برای وی ارزش قایل است. مواجهساختن مددجو با عذر و بهانهها، توضیحات یا دلیل تراشیها، لازمه سوق دادن وی در جهت رفتار مسئول است. عمل مواجه سازی باید در رابطه با واقعیت رفتار کنونی مددجو انجام گیرد و نه احساسهای شخصی و هیجانهایی که درمانگر در رابطه با مددجو تجربه میکند.
در بهکارگیری فن مواجه سازی از نوع اول، هر چند درمانگر توجه خود را معطوف تواناتر ساختن مددجو برای انتخاب و عمل منطقی میسازد، اما در این موقع رفتار مددجوست که مورد خطاب درمانگر قرار میگیرد و نه خودمختاری، تمامیت یا ارزش شخصی وی. اما در نمونه دوم، احتمال اینکه مددجو احساس بدی را پیدا کند و توجهش نیز معطوف رفتارهای غیرمنطقی خود نشود، زیاد است.
منبع: مرکز روانشناسی ماهان