واقعیت درمانی و تئوری انتخاب
واقعیت درمانی، مجموعه ای از اصول نظری و عملی است که در دهه 1950 میلادی به وسیله روان پزشکی به نام دکتر ویلیام گلسر مطرح شد و در سال 1965 میلادی مبانی آن در کتاب واقعیت درمانی به طریق منسجم و سازمان یافته ای انتشار یافت. واقعیت درمانی، نوعی رواندرمانی است که در آن سعی می شود با توجه به مفاهیم واقعیت، مسئولیت و امور درست و نادرست در زندگی فرد، به رفع مشکلات او کمک شود. در این نظریه از طریق تبیین طبیعت انسان، تعیین قوانین رفتاری و طرح چگونگی فرایند درمان، به افرادی که نیازمند کمک و روانیاری هستند کمک میشود. گرچه گلاسر معتقد است که پاره ای از اصول نظری او در افکار پیشینیان هم دیده میشود، ولی نظریهاش یک چیز خاص و ابداع دیگری است. اما برخلاف این پندار، عدهای هم معتقدند که نظریه او چیزی جز توسل به عقل سلیم نیست. از جمله کسانی که نظریاتشان بر افکار گلاسر اثر گذاشت، پل دوبویس پزشک سوئیسی بود که روشی به نام "اخلاقی کردن پزشکی" را پایه گذاری کرد.
دوبوآ، در نوشتههای خود بر تساوی انسانها و احساس مسئولیت و انسانیت آنها در قبال دیگران تاکید میکرد و به رابطه حسنه بین پزشک و بیمار اهمیت زیادی میداد. همین نگرش صمیمی بودن با بیمار و توجه به عقل سلیم و درگیری عاطفی از مواردی است که در نظریه واقعیت درمانی به نحو روشنتری متجلی شده است. گلاسر به مراجعان خود فلسفه زندگی را می آموزد و تکیه او بر افکار مربوط به سلامت و تندرستی است.
در کتاب واقعیت درمانی، در حالی که گلاسر کوشیده بود تا نظریه و کاربرد رویکرد واقعیت درمانی را تصحیح کند، در عین حال، تلاشهایی را نیز در جهت رد مفاهیم اساسی شیوههای درمانی متعارف زمان خود و ارتقای نظام آموزش مددجویان در جهت ارضای نیازهایشان، به نحوی که هم مسئولانه باشد و هم برچسب بیماری روانی به آنان زده نشود، به عمل آورده بود.
رویکرد ارائهشده توسط گلاسر در نظامهای آموزشی به سهولت و با استقبال مورد پذیرش قرار گرفت. در سال 1975، گلاسر کتاب دیگری با عنوان "جامعه در حال تکوین هویت" به رشته تحریر درآورد و در آن، عقاید خود را با توجه به هویت جامعه تشریح کرد. او در این کتاب از دو هویت موفق و شکست سخن گفت و چگونگی به وجود آمدن هویت موفق و نحوه کمک به فرد را در کسب چنین هویتی مورد بحث قرار داد.
گلاسر در سال 1998 با ارائه تئوری انتخاب به عنوان نظریه زیربنایی تبیینگر فنون و روش های واقعیت درمانی، تلاش نموده است در مقام یک نظریه پرداز، ابتدا توضیح دهد مردم چرا و چگونه رفتارهای خود را انتخاب می کنند و سپس برای کمک به کسانی که رفتارهای ناکارآمد و ناموثر انتخاب میکنند روشهای مداخله را در قالب روش های واقعیت درمانی ارائه کند. با تئوری انتخاب، گلاسر توضیح میدهد که ما به عنوان انسان چگونه برای به دست آوردن آنچه میخواهیم دست به انتخاب میزنیم. بر اساس این نظریه، آنچه از ما سر می زند رفتار است و تمام رفتارهای ما هدفمند بوده و از درون ما نشئت میگیرند. به این معنا که انگیزش درونی، همواره باعث شکل گیری و صدور تک تک رفتارهای ما میشود. تئوری انتخاب به عنوان روانشناسی کنترل درونی، نقطه مقابل روانشناسی کنترل بیرونی است و آموزه اصلی این نظریه این است که ما انسانها بیش از آنچه تصور میکنیم، بر زندگی خود تسلط داریم ولی متاسفانه بخش زیادی از این کنترلها غیرموثر و ناکارآمدند و یاد نگرفتهایم انتخابهای موثر داشته باشیم.
اگرچه تحقیقات زیادی در مورد اثربخشی واقعیت درمانی انجام نشده است، اما این مورد در بسیاری از فرهنگها و کشورها در حال انجام است. با اینحال، اعضای جامعه روانپزشکی واقعیت درمانی را مورد انتقاد قرار دادهاند، زیرا مفهوم شرایط روانی را رد میکند.
در این مقاله، ایدههای پشت واقعیت درمانی، همراه با تکنیکها، مزایا و انتقادات آن را بررسی میکنیم.
واقعیت درمانی و نظریه انتخاب
واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب است که گلسر نیز آن را ایجاد کرده است.
نظریه انتخاب بیان میکند که انسانها پنج نیاز اساسی دارند که به آنها "دستورات ژنتیکی" میگویند:
- بقا
- عشق و تعلق
- قدرت یا موفقیت
- آزادی یا استقلال
- تفریح یا لذت
ایده های اصلی واقعیت درمانی
واقعیت درمانی اصول اصلی نظریه انتخاب را به کار میگیرد. هدف این است که به شما کمک کند واقعیت انتخاب های خود را بشناسید و رفتارهای موثرتری داشته باشید. مفاهیم کلیدی شامل:
رفتار- اخلاق
رفتار جزء اصلی واقعیت درمانی است که به رفتارهای سازمان یافته و رفتارهای سازماندهی شده طبقه بندی میشود.
رفتارهای سازمان یافته رفتارهای گذشتهای هستند که شما برای برآوردن نیازهای خود ایجاد کردهاید. درمانگر به شما کمک میکند تا هرگونه رفتار سازماندهی نشده را تشخیص دهید.
پس از شناسایی رفتارهای موثر، روی تغییر آنها به رفتارهای موثرتر یا ایجاد رفتارهای کاملاً جدید کار میکنید که به آنها رفتارهای سازمان یافته میگویند.
با ارائه رفتارها به عنوان انتخاب، واقعیت درمانی میتواند به شما کمک کند تجربیات و اقدامات زندگی خود را بهتر مدیریت کنید.
کنترل
تئوری انتخاب نشان میدهد که شخص فقط توسط خودش کنترل میشود. همچنین بیان میکند که ایده کنترل شدن توسط عوامل خارجی برای ایجاد تغییر بیتأثیر است.
این مفهوم در واقعیت درمانی ظاهر میشود، که بیان میکند انتخاب های رفتاری با کنترل درونی تعیین میشوند. یک درمانگر واقعیت برای افزایش آگاهی شما از این انتخابهای قابل کنترل تلاش میکند.
مسئولیت
در واقعیت درمانی، کنترل ارتباط تنگاتنگی با مسئولیت پذیری دارد. به گفته دکتر گلاسر، وقتی مردم انتخابهای ضعیفی انجام میدهند، به طور غیر مسئولانه در تلاش برای برآوردن نیازهای خود هستند.
بر اساس این مفهوم، واقعیت درمانی با هدف افزایش پاسخگویی شما در مورد رفتار خود انجام میشود.
عمل
طبق واقعیت درمانی، اقدامات شما بخشی از رفتار کلی شما است. همچنین گلاسر معتقد است که میتوانید اقدامات خود را مدیریت کنید. از این رو، درمانگر بر تغییر اقدامات برای تغییر رفتار تمرکز خواهد کرد.
این روش شامل ارزیابی اقدامات فعلی شما، میزان برآوردن نیازهای شما و برنامهریزی اقدامات جدیدی است که این نیازها را برآورده میکند.
لحظه حال
واقعیت درمانی بیان میکند که رفتار و اعمال فعلی تحت تأثیر گذشته نیست. در عوض، ادعا میکند که رفتار فعلی توسط نیازهای برآورده نشده فعلی تعیین میشود. از رویکرد "اینجا و اکنون" برای مسئولیت و عمل استفاده میکند.
چه موقع از واقعیت درمانی استفاده میشود؟
شما میتوانید از واقعیت درمانی برای بسیاری از موقعیتها و روابط مختلف، از جمله موارد زیر استفاده کنید:
- درمان فردی
- خانواده درمانی
- فرزندپروری
- مشاوره ازدواج
- تحصیلات
- مدیریت
- روابط با همکاران
- دوستیها
- اعتیاد
واقعیت درمانی در مقابل روانپزشکی سنتی و روان درمانی
روانپزشکی و روان درمانی سنتی با هدف درک علل زمینهای مشکلات افراد انجام میشود. آنها همچنین بر افکار، احساسات و رفتارهای ناخودآگاه تمرکز میکنند.
از سوی دیگر واقعیت درمانی بر زمان حال تأکید دارد. هدف تغییر رفتار فعلی به منظور رسیدگی به شرایط سلامت روانی و بهبود روابط است.
علاوه بر این، واقعیت درمانی ایده بیماری روانی را رد میکند. دکتر گلاسر معتقد بود که افراد بیمار روانی نیستند، آنها فقط رفتارهای نامناسب را برای برآوردن نیازهای خود انتخاب میکنند.
انتقادات و محدودیتهای واقعیت درمانی
همه متخصصان سلامت واقعیت درمانی را نمیپذیرند. برخی به دلیل وجود آن انتقاد میکنند.
مخالفت با بیماری های روانی: دکتر گلاسر ادعا کرد که بیماری روانی وجود ندارد، که از سوی جامعه روانپزشکی بازخورد شده است.
بالقوه برای تحمیل دیدگاهها: یک درمانگر واقعیت به افراد کمک میکند تا اقدامات جدیدی را توسعه دهند. برخی میگویند این به درمانگر اجازه میدهد تا ارزشها و قضاوتهای خود را تحمیل کند.
موضع ضد دارو: دکتر گلاسر اظهار داشت که برای درمان بیماریهای روانی هرگز به دارو نیاز نیست. منتقدان میگویند او میتواند به جای رد کامل داروها از مزایای درمان متداول بر داروها یاد کند.
بیتوجهی به ناخودآگاه: برخی از مردم میگویند واقعیت درمانی قادر به تشخیص قدرت ناخودآگاه ما نیست.
محدودیت به زمان حال: واقعیت درمانی بر خلاف اشکال سنتی درمان، درک درگیریهای گذشته را هدف نمیگیرد.
تکنیک های واقعیت درمانی
واقعیت درمانی شامل تکنیکهای مختلفی برای تغییر رفتار فعلی شما است. برخی از نمونه ها شامل:
خود ارزیابی
یک درمانگر از تکنیک های خود ارزیابی برای کمک به تشخیص اقدامات فعلی خود استفاده میکند که این امر به عنوان پایهای برای برنامه ریزی اقدامات جدید عمل میکند.
برنامهریزی عملی
پس از ارزیابی خود، درمانگر شما را در برنامهریزی عملی راهنمایی میکند. هدف این است که اقدامات جدیدی را برنامهریزی کنید که بهتر به نیازهای شما پاسخ دهد.
به طور کلی، این اقدامات باید ساده، خاص، قابل اندازه گیری، دست یافتنی، فوری و متمرکز بر نتیجه باشند.
منبع: healthline.com