طرحواره های روانشناسی چیست؟
طرحوارهها الگوها و چارچوبهایی هستند برای اینکه ما چگونه جهان را به عنوان نقشه راه ذهنی یا "میانبر" در نظر میگیریم که به ما کمک میکند تا حجم زیادی از اطلاعاتی را که روزانه دریافت میکنیم پردازش کنیم. طرحوارهها به ما کمک میکنند تا تلاش های شناختی مورد نیاز برای طبقهبندی این اطلاعات را در ذهن خود کاهش دهیم. طرحوارهها از سنین پایین ایجاد میشوند اما میتوانند در بزرگسالی نیز شکل بگیرند و از این نظر بسیار مهم هستند که بر طرز فکر و رفتار ما تأثیر میگذارد.
بنابراین الگوهای طرحواره نمیتواند منجر به مقابله با الگوهای منفی یا ناکارآمد افکار، احساسات و... شود و در صورت عدم رسیدگی میتوانند در طول زندگی ادامه داشته باشند. چند مثال از طرحوارههای بی فایده عبارتند از: "هیچ کس من را دوست ندارد"، "من آشفته هستم" و "اتفاق بدی رخ خواهد داد".
طرحواره های ناسازگار چگونه شکل میگیرند؟
برآورده نشدن نیازهای عاطفی اصلی در دوران کودکی، عامل اصلی توسعه طرحواره است. نیازهای احساسی اصلی عبارتند از:
- احساس امنیت و دلبستگی
- هویت خود (خودمختاری)
- آزادی بیان و توانایی درخواست چیزهایی از دیگران
- قادر به خودجوش بودن و بازی آزادانه
داشتن مرزهای مناسب در جهت عدم مشارکت والدین یا محافظت بیش از حد میتواند به شکل گیری این طرحها کمک کند.
طرحوارهها نیز میتوانند از طریق اتفاقات زیر شکل بگیرند:
- فقدان محبت به شما در دوران کودکی
- تجربیات سوء استفاده و ضربه
- الگوهای رفتارهای والدین و مشاهده آنها توسط شما که ممکن است نگرش ها و رفتارهای آنها را شناسایی کنید که منجر به شکلگیری طرحوارهها و یا روش های مقابله با آنها میشود.
تکنیک طرحواره درمانی چگونه کار میکند؟
هنگامی که نیازهای عاطفی، نیازهای اساسی فرد برای عاطفه، راهنمایی، عشق، سرپناه و امنیت، در کودکی برآورده نمیشوند، افراد ممکن است در بزرگسالی با نقص تواناییهای خود روبرو شوند و به طور مستقل و از طریق روابط سالم با دیگران راهی برای تأمین این نیازها پیدا کنند.
تکنیک طرحواره درمانی مبتنی بر این باور است که طرحوارههای ناسازگار اولیه، بر اساس این تجارب نامطلوب کودکی شکل میگیرند. این طرحهای ناسازگار که میتوانند به عنوان روشی برای تفسیر افراد از وقایع زندگی و رفتار دیگران توصیف شوند، بعدا میتوانند زندگی را مختل کنند.
افراد ممکن است انتخابهای ناسالمی انجام دهند، روابط سمی ایجاد کنند، فاقد مهارتهای اجتماعی کاملاً پیشرفته، دارای الگوهای رفتاری مخرب، دارای ضعف احساس قضاوت باشند و احساس بی ارزشی یا اعتماد به نفس را تجربه کنند.
شناسایی و اصلاح طرحوارههای ناسازگار در تکنیک طرحواره درمانی، امری اساسی است. کشف منشأ نیازهای عاطفی برآورده نشده فرد و یادگیری ایجاد روابط پرورشی از طریق طرحواره درمانی میتواند به افراد کمک کند تا احساس اعتماد به نفس و کفایت را در خود ایجاد کنند.
سه مرحله در طرحواره درمانی عبارتند از:
- شناسایی طرحوارههای ناسازگار و روشهای مقابله از طریق مصاحبههای درمانی و پرسشنامهها.
- شناسایی این الگوهای منفی در زندگی روزمره مشتری.
- جایگزینی فعال افکار، رفتارها و روشهای مقابله با راههای سالمتر.
توسعه طرحواره درمانی
دکتر جفری یونگ توسعه طرحواره درمانی را در اواسط دهه 1980 پس از آنکه دریافت درمان رفتاری شناختی برای برخی افراد کمتر از دیگران مفید بود، به ویژه افرادی که نگرانی های مزمن شخصیتی دارند، آغاز کرد. او مفاهیم گشتالت، روابط شی، رویکردهای سازه گرایانه و روانکاوی را در یک حالت واحد که بر نقاط قوت هر روش متمرکز بود، ترکیب کرد.
اولین موسسه طرحواره درمانی در دهه 1990 در منهتن افتتاح شد. تعدادی از مطالعات انجام شده با این رویکرد نشان میدهد که این یک درمان بسیار موثر برای شخصیت مرزی است و تحقیقات بیشتر در زمینه توسعه طرحواره درمانی و اثرگذاری آن همچنان ادامه دارد. اخیراً، طرحواره درمانی نیز با مدیتیشن ذهن آگاهی ترکیب شده است تا یک رویکرد معنویتر را شکل دهد.
تکنیک های درمانی مورد استفاده در این فرایند ممکن است شامل موارد زیر باشد:
تصویرسازی: در این تکنیک، افراد تحت درمان در تلاش برای درک پیشرفت طرحوارههای ناسازگار، خاطرات ناراحت کننده دوران کودکی را کشف میکنند. ابتدا از افراد خواسته میشود مناظر، اصوات و سایر احساسات مربوط به این خاطرات را تصور کنند و سپس گفتگوهای خیالی را با مراقبان درگیر در این خاطرات ادامه دهند و خواستار رفع نیازهای آنها شوند.
به دنبال این فرآیند، افراد معمولاً قادر به شناسایی موقعیتهای فعلی هستند که احساسات مشابهی را به وجود میآورند و ممکن است در تأمین نیازهایشان به روشهای سالم در شرایط آینده موفق تر باشند.
فلش کارت ها: در تکنیک طرحواره درمانی، درمانگران برای کمک به کسانی که در طی دوران درمان خود قرار دارند، پیامهایی را برای مراقبان که قادر به تأمین نیازهای عاطفی دوران کودکی خود نیستند، ارسال مینمایند. این پیامها میتوانند به صورت جملات ساده، یادداشتها یا حتی شعرهای پیچیده باشند.
فرد تحت درمان معمولاً بین جلسات از طریق فلش کارتها نگاه میکند. این بررسی منظم برای کمک به افراد است که یاد بگیرند چگونه در مورد نیازهای عاطفی خود برای افراد مهم در زندگی بزرگسالانشان اظهارات سالم و مؤثری داشته باشند.
کار روی صندلی: این جنبه از درمان سعی در کمک به افراد تحت درمان دارد، تا بتوانند تغییرات در احساسات و شخصیت خود را تشخیص دهند. در کار روی صندلی، فرد تحت درمان، بین دو صندلی حرکت میکند، احساسات و جنبههای مختلف شخصیتی را در هر صندلی بیان میکند. از کار روی صندلی همچنین میتوان برای کمک به فرد معالجه شده استفاده کرد که گفتگو با خانواده، دوستان یا افراد مهم دیگر را تصور کند.
در این نوع کار روی صندلی، ممکن است شخصی در حالی که روی یک صندلی نشسته است، اظهاراتی در مورد نیازهای عاطفی بیان کند و سپس به صندلی دیگری برود تا نقش شخصی را بازی کند که ممکن است این نیازهای عاطفی را برآورده کند. کارهای تصویرسازی اغلب همراه با کار روی صندلی انجام میشوند. دختری که روی چمن نشسته است و دفتر خاطراتش را مینویسد.
خاطرات روزانه: از افرادی که به دنبال تکنیک طرحواره درمانی هستند، معمولاً خواسته میشود که برای فعال کردن طرحهای ناسازگار اولیه، یک دفترچه خاطرات یا یک گزارش ثبت کنند. در طول درمان، افراد میتوانند یاد بگیرند که الگوهای تفکر مرتبط با این طرحها را شناسایی کنند.
وقتی این الگوهای تفکر بین جلسات اتفاق میافتند، دفتر خاطرات به افراد اجازه میدهد تا در مورد موقعیتها، احساسات و رفتارهای مرتبط خود بنویسند. این دفترچه خاطرات اغلب بصورت جلسه ای مرور میشود و میتواند در تعیین روشهای تمرین، روشهای جدید تأمین نیازهای عاطفی و همچنین شرایطی که این روشها به بهترین وجه ممکن به کار میآیند، مفید باشد.
مشکلاتی که با تکنیک طرحواره درمان میشوند:
پس از اینکه دکتر یانگ متوجه شد که نه تنها برخی از نگرانیها به ویژه دشوار هستند، اما طرح جنبههای این شرایط برای برخی از افراد مشکلاتی را ایجاد میکنند. مطالعات انجام شده در مورد تکنیک طرحواره درمانی نشان میدهند که این نوع درمان اغلب در پرداختن به موارد موثر است:
- استرس پس از سانحه
- اختلالات اشتها
- رفتار مجرمانه
- اضطراب
- سوء مصرف مواد
- مسائل مربوط به رابطه
- افسردگی مزمن
- شرایط مربوط به شخصیت
نشان داده شده است که تکنیک طرحواره درمانی به ویژه در درمان شخصیت مرزی موثر بوده است و تحقیقات نشان میدهند که افراد تحت درمان با نرخ پایین تری نسبت به سایر روشهای درمانی، از طرحواره درمانی خارج میشوند. برای ایجاد تکنیک کامل طرحواره درمانی به عنوان یک درمان موثر برای خودشیفتگی، ممکن است تحقیقات بیشتری لازم باشد، زیرا افراد با شخصیت خودشیفته معمولاً داوطلبانه به دنبال درمان نیستند.
منبع: annabellepsychology.com
goodtherapy.org